اناجیل واعمال رسولان رسالات پولس رسول رساله عبرانیان رساله یعقوب رسالات پطرس رسول رسالات یوحنا رسول رساله یهودا کتاب مکاشفه
انجیل متی رومیان افسسسیان دوم تسالونیکیان عبرانیان یعقوب اول پطرس اول یوحنا یهودا مکاشفه
انجیل مرقس اول قرنتیان فیلیپیان اول تیموتاوس دوم پطرس دوم یوحنا
انجیل لوقا دوم قرنتیان کولسیان دوم تیموتاوس سوم یوحنا
انجیل یوحنا غلاطیان اول تسالونیکیان تیطس
اعمال رسولان فلیمون
فهرست کلام خدا: عهد جدید X   پنجره را ببندید




کتاب مقدس برای تمام فصول (۹)

بخش «کتاب مقدس برای تمام فصول» شامل بررسی ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس است. با مطالعه یک فصل در هفته، شما در طول یک سال (۵۲ هفته) شناخت عمیق تری از حقایق و تعالیم اساسی کلام خدا حاصل می کنید و تصویری جامع از کل کتاب مقدس در ذهنتان شکل می گیرد. ( همه آیات از ترجمه فارسی هزاره نو و گاهی از ترجمه قدیم فارسی کتاب مقدس برگزیده شده اند.)
برای درک بهتر می توانید ابتدا فصل مورد بحث را در بخش انتهایی این صفحه بخوانید؛ سپس بررسی آن را در ابتدای همین صفحه دنبال کنید.

بررسی اول قرنتیان فصل سیزدهم

با عرض سلام خدمت همه دوستان، ادوارد سرکیسیان هستم و فصل دیگری از مجموعه ۵۲ فصل کلیدی کتاب مقدس را بررسی خواهیم کرد.
فصل سیزدهم رساله اول پولس رسول به کلیسای قُرِنْتیان را برای مطالعه برگزیده ام؛ این فصل در رابطه با «محبت» و جایگاه والای آن در میان همه عطایای روحانی و صفات و ارزش های اخلاقی دیگر است.
همانطور که بارها در مباحث قبل اشاره کردیم «محبت و عشق» بر قله اورست ارزش های اخلاقی قرار دارد و به جرات می توان گفت که همه ارزش های اخلاقی از آن سرچشمه می گیرند و از آن قله به دامنه کوه سرازیر می شوند. «محبت» انجام «شریعت» است!

36«ای استاد، بزرگترین حکم در شریعت کدام است؟» 37عیسی پاسخ داد: «”خداوندْ خدای خود را با تمامی دل و با تمامی جان و با تمامی فکر خود محبت نما.“ 38این نخستین و بزرگترین حکم است. 39دوّمین حکم نیز همچون حکم نخستین است: ”همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت نما.“ 40تمامی شریعت موسی و نوشته‌های پیامبران بر این دو حکم استوار است.» انجیل متی ۲۲: ۳۶-۴۰

14زیرا تمام شریعت در یک حکم خلاصه می‌شود و آن اینکه «همسایه‌ات را همچون خویشتن محبت کن.» غلاطیان ۵: ۱۴

8 مدیون احدی به چیزی مشوید جز به محبّت نمودن با یکدیگر، زیرا کسی که دیگری را محبّت نماید، شریعت را بجا آورده باشد. 9 زیرا که زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، طمع مورز و هر حکمی دیگر که هست، همه شامل است در این کلام که همسایهٔ خود را چون خود محبّت نما. 10 محبّت به همسایهٔ خود بدی نمی‌کند پس محبّت تکمیل شریعت است. رومیان ۱۳: ۸-۱۰

در جایی دیگر پولس تصریح می کند:

«22امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، 23فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست.» غلاطیان ۵: ۲۲-۲۳

گویی کار روح القدس در زندگی یک ایماندار واقعی در وهله اول ایجاد میوه «محبت» است که با رشد آن صفات والای دیگر نیز مانند شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری و … بطور همزمان ظاهر می شوند. کلمه «میوه» یا «ثمره» در آیه ۲۲ مفرد است!
اما سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا این صفت چنین جایگاه ویژه ای دارد؟
علت این است که مطابق رساله اول یوحنا ۴: ۸ «خدا محبت است.»
همانگونه که نور و گرمایی که از خورشید صادر می شود بهترین جلوه ذات و جوهرش است، محبت نیز بهترین انعکاس و تلالو ذات و جوهر خداست. توجه کنید که قدوسیت، عدالت، نیکویی و همه ویژگی های دیگر الهی نیز جلوه ای از ذات و جوهر اوست ولی محبت از این نظر اهمیت خاصی دارد که نمایانگر وجود «رابطه» در خداست. بدون رابطه محبت و عشق معنی ندارد؛ در واقع بدون رابطه محبتی وجود ندارد. بنابراین «محبت» انعکاسی از واقعیت «تَثْلیثْ» است و در وهله اول وجود رابطه ازلی و ابدی و بی نهایت عمیق در خود خدا را نشان می دهد. رابطه ای که بین خدای پدر، خدای پسر و روح القدس جریان دارد و از نظر انسانی غیر قابل درک و فهم است منشا محبت بی نهایت در خود اوست؛ حقیقت «تثلیث» مفهوم «عاشق»، «معشوق» و «عشق» را به معنای واقعی کلمه به تصویر می کشد.
به دلیل آنکه انسان به شباهت خدا آفریده شده است ظرفیت ایجاد رابطه با دیگران و محبت و عشق ورزیدن را دارد. «رابطه و محبت» دو روی یک سکه هستند. توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که حتی محبت واقعی به خویشتن نیز در متن محبت و رابطه ما با خدا معنی پیدا می کند و از آن نشات می گیرد؛ لحظه ای که تنفر جای محبت را می گیرد شقاق و جدایی اولین نتیجه تلخ آن است و بلافاصله «رابطه» ناپدید می گردد. رابطه بین خدا و انسان بعد از سقوط به طور کامل گسسته شده است که این امر داشتن رابطه محبت آمیز انسان با خود و دیگران را نیز به شدت تحت تاثیر قرار داده است ولی با ایمان به کفاره مسیح و تولد روحانی مجددا رابطه مان با خدا برقرار می گردد و ما فرزندان خدا میشوم.
به تدریج و با رشد روحانی میوه روح القدس (محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری) در زندگی یک ایماندار ظاهر می شود. در اینجا سوالی که مطرح می شود این است که اصولا تعریف محبت و عشقی که نتیجه عملکرد روح القدس است چیست؟ یعنی وقتی که صحبت از محبت و عشق می کنیم منظورمان چیست؟ محبت عبارت از قربانی کردن آن چه که هستیم و یا آن چه که داریم (توان و انرژی، وقت و ثروت…) برای ارتقای ارزش های اخلاقی خدا و نیکویی در دیگران است.
بنابراین محبت در وهله نخست یک «فعل و عمل» است و نه صرفا احساس و هیجان و حرف؛ هر چند که همه اینها نیز ممکن است متعاقبا ظاهر شوند.
هرگز خود محوری و خود پرستی در محبت جایی ندارد. توجه کنید هدف از محبت کردن این نیست که احساس خوبی به ما دست بدهد؛ هرچند ممکن است در نتیجه محبت ورزیدن احساس خوب در ما ایجاد شود ولی محبت واقعی نگاهش همیشه به بیرون است و نه به درون!
با این مقدمه اجازه دهید به متن فصل ۱۳ اول قرنتیان برگردیم و نگاهی به آیات نخست آن بیندازیم:

1اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم. 2اگر قدرت نبوّت داشته باشم و بتوانم جملۀ اَسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جا‌به‌جا کنم، امّا محبت نداشته باشم، هیچم. 3اگر همۀ دارایی خود را صدقه دهم و تن خویش به شعله‌های آتش بسپارم، امّا محبت نداشته باشم، هیچ سود نمی‌برم.

بدون در نظر گرفتن کل رساله قرنتیان و درک دقیق وضعیت این کلیسا و ایمانداران آن تفسیر صحیح و دقیق این فصل میسر نیست. پس اجازه دهید بسیار مختصر به چند آیه کلیدی که ما را در تفسیر دقیق تر این بخش کمک می کند اشاره کنم:

4من همواره خدای خود را به‌خاطر شما و آن فیض خدا که در مسیحْ عیسی به شما بخشیده شده است، سپاس می‌گویم. 5زیرا شما در او از هر حیث غنی شده‌اید، در هر نوع بیان و هر گونه معرفت، 6چنانکه شهادت ما بر مسیح در میان شما استوار گردید، 7به گونه‌ای که شما از هیچ عطایی بی‌نصیب نیستید، اول قرنتیان ۱: ۴

در آیات فوق پولس رسول تاکید می کند که ایمانداران شهر قُرِنْتُس واقع در جنوب یونان از عطایای روح القدس بهره مند بودند. عطایایی که روح خدا به هر ایماندار به مسیح برای بنا و رشد کلیسا می بخشد.

4باری، عطایا گونا‌گونند، امّا روحْ همان است؛ 5خدمتها گونا‌گونند، امّا خداوند همان است؛ 6عملها گونا‌گونند، امّا همان خداست که همه را در همه به عمل می‌آورد. 7ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده می‌شود. 8به یکی به وسیلۀ روح، کلام حکمت داده می‌شود، به دیگری به واسطۀ همان روح، کلام معرفت، 9و به شخصی دیگر به وسیلۀ همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن. 10به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده می‌شود، به دیگری نبوّت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده می‌شود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر. 11امّا همۀ اینها را همان یک روح به عمل می‌آورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به هر کس می‌بخشد. اول قرنتیان ۱۲: ۴-۱۱

باید اضافه کنم که پولس رسول در آیات فوق ابدا لیست کامل عطایای روحانی را ارائه نمی دهد بلکه به برخی از آنان اشاره می کند و دوما برخی از این عطایا ( عطای شفا دادن ، نبوت، معجزات و سخن گفتن به زبان های دیگر و ترجمه زبان ها) محدود به دوره رسولان مسیح و پیش از تکمیل کتب عهد جدید بوده است و برای تمام دوران ها نیست.
پولس رسول در فصل سوم خطاب به ایمانداران شهر قرنتس می گوید:
1امّا من، ای برادران، نتوانستم با شما همچون اشخاص روحانی سخن بگویم بلکه همچون اشخاص نفسانی، یعنی مانند کسانی که در مسیح، کودکِ نوزادند. 2من به شما شیر دادم نه گوشت، زیرا آمادگی آن را نداشتید و هنوز هم ندارید، 3چرا که هنوز نفسانی هستید. وقتی در میان شما حسد و جدال هست، آیا نشان آن نیست که نفسانی هستید و مانند انسانهای معمولی رفتار می‌کنید؟ اول قرنتیان ۳: ۱-۳

از آیات فوق کاملا مشخص است که هر چند ایمانداران قرنتس دارای عطایای روحانی بودند ولی ابدا بلوغ روحانی نداشتند و در ابتدای سفر روحانی خود قرار داشتند و میوه روح القدس در زندگی آنان چشمگیر نبود. بنابراین داشتن عطایای روحانی نشانی از بلوغ روحانی نیست.
با این پیش زمینه بسیار خلاصه از وضعیت کلیسای قرنتیان درک دقیق تری از آیات فصل ۱۳ حاصل می شود.
1اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم. 2اگر قدرت نبوّت داشته باشم و بتوانم جملۀ اَسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جا‌به‌جا کنم، امّا محبت نداشته باشم، هیچم. 3اگر همۀ دارایی خود را صدقه دهم و تن خویش به شعله‌های آتش بسپارم، امّا محبت نداشته باشم، هیچ سود نمی‌برم.
پولس رسول در آیات نخستین ۱-۳ دقیقا به این مسئله اشاره می کند که عطایای روحانی مانند نبوت، معرفت، سخن گفتن به زبان های دیگر، عطای شفای بیماران، معجزات و … به معنی رشد روحانی نیست و با میوه روح القدس که «محبت» است قابل قیاس نمی باشد. پولس رسول حتی امکان اینکه شخصی با انگیزه ای نادرست و برای هدفی غیر الهی کارهای نیکو انجام دهد را دور از واقع نمی داند! شخصی حتی ممکن است برای هدف و انگیزه ای نادرست خود را قربانی کند!
از این نمونه ها در دنیا کم نیستند. گاهی شاهد هستیم که برخی از هنرپیشه های بسیار معروف هالیوود که سال ها با بازی در فیلم های مبتذل و رفتارهایی که باعث ارتقای ارزش های ضد الهی در سراسر دنیا شده اند حال صرفا برای جلب توجه و خاموش کردن صدای وجدان و یا ایجاد حس و احساس خوب در خود به کارهای نیک در کشورهای توسعه نیافته اقدام می کنند و هر بار نیز با دقت خبرگزاری های گوناگون را در جریان قرار می دهند که مطمئن شوند اقداماتشان در صفحات اول روزنامه ها و رسانه های دیگر منعکس شود!
چنین اقداماتی ابدا از محبت واقعی سرچشمه نمی گیرند بلکه ریشه در خودپرستی و فخر فروشی دارند.
حتی در یک کلیسای محلی ممکن است که ایمانداری واقعی با انگیزه ای نادرست عطایای روحانی را نه برای بنا و رشد روحانی ایمانداران دیگر و ارتقای نیکویی بلکه برای منافع شخصی، خود پرستی و یا خودنمایی بکار برد. بنابراین همه ایمانداران باید قلب و افکار و انگیزه های خود را زیر نورافکن روح القدس و کلام خدا به دقت تفتیش و وارسی کنند. اولین و مهمترین نشانه بلوغ و رشد روحانی یک ایماندار واقعی به مسیح، داشتن عطایای روحانی نیست بلکه داشتن میوه «محبت» است. توجه کنید که در مقابل میوه محبت، علف هرز تنفر به وفور در دل انسان ها ریشه دوانده است و ایمانداران واقعی نیز باید از وجود این علف هرز در طبیعت کهنه شان باخبر باشند و با تمرکز بر طبیعت تازه ای که از روح القدس یافته اند بر آن چیره شوند. اما در بین میوه واقعی «محبت» و علف هرز «تنفر»، میوه تقلبی «محبت محدود» قرار دارد! «محبت محدود» محبتی است که فقط محدود به کسانی است که خوشایند ما هستند، به ما احترام می گذارند و ما آنها را دوست داریم و به آنها علاقه مند هستیم؛ در مقابل میوه تقلبی «محبت محدود»، محبت واقعی و اصل نسبت به همه- چه دوست و چه دشمن- یکسان است و همچنان به همه محبت می ورزد.

43«شنیده‌اید که گفته شده، ”همسایه‌ات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“ 44امّا من به شما می‌گویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار می‌رسانند، دعای خیر کنید، 45تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان می‌تاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران می‌باراند. 46اگر تنها آنان را محبت کنید که شما را محبت می‌کنند، چه پاداشی خواهید داشت؟ آیا حتی خَراجگیران چنین نمی‌کنند؟ 47و اگر تنها برادران خود را سلام گویید، چه برتری بر دیگران دارید؟ مگر حتی اقوام بت‌پرست چنین نمی‌کنند؟ 48پس شما کامل باشید چنانکه پدر آسمانی شما کامل است. انجیل متی ۵: ۴۳-۴۸

خدا محبّت است و هرکه در محبّت ساکن است در خدا ساکن است و خدا در وی. اول یوحنا ۴: ۱۶

همانطور که «نور» طبیعتش روشنایی و نور افشانی است و غیر ممکن است که گاهی از خود تاریکی منتشر کند؛ محبت واقعی نیز مانند نور همیشه و در هر حال محبت می ورزد.
پولس رسول در ادامه به ویژگی های میوه واقعی «محبت» می پردازد:

4محبت بردبار و مهربان است؛ محبت حسد نمی‌برد؛ محبت فخر نمی‌فروشد و کبر و غرور ندارد. 5رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمی‌جوید؛ به آسانی خشمگین نمی‌شود و کینه به دل نمی‌گیرد؛ 6محبت از بدی مسرور نمی‌شود، امّا با حقیقت شادی می‌کند. 7محبت با همه چیز مدارا می‌کند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری می‌کند.

اگر می خواهید ببیند که چقدر در محبت رشد کرده اید کافی است که در آیات فوق بجای کلمه «محبت» اسم خودتان را جایگزین کنید و یکبار دیگر آن را بخوانید!
برای تفسیر دقیق تر بهتر است ویژگی های محبت را در رابطه با دیگران ارزیابی کنیم. مثلا در آیه ۴ « محبت بردبار … است.» بیشتر بدین معنی است که محبت با همه بردبار و صبور است. کسی که در قلبش محبت واقعی ریشه دوانده دقیقا از وضعیت سقوط کرده دنیا و انسان ها اطلاع دارد و می تواند آنها را بهتر درک و تحمل کند. محبت واقعی نسبت به دشمنان نیز صبور و بردبار است. جالب است بدانید که پولس رسول که پیام انجیل عیسی مسیح را از سرزمین یهودیه تا به شهر روم بشارت داد؛ در دورانی زندگی می کرد که نِرُون امپراتور روم بود و در مقطعی امپراتور نرون، مسیحیان روم را تحت آزار و جفای شدید قرارداد و عده زیادی از ایمانداران روم منجمله خود پولس رسول و پطرس رسول در آن مقطع به شهادت رسیدند ولی در هیچ کدام از رساله هایش حتی نامی از وی نمی برد؛ حتی در رساله دومش به تیموتائوس که برای پولس محرز شده بود که زمان مرگش فرا رسیده است و این رساله عملا وصیت نامه پولس تلقی می شود نیز ابدا اشاره ای به نرون و جنایات هولناک او نمی کند!

6زیرا من، هم‌اکنون، همچون هدیه‌ای ریختنی، در حال ریخته شدنم و زمان رحلتم فرا رسیده است. 7جنگِ نیکو را جنگیده‌ام، مسابقه را به پایان رسانده و ایمان را محفوظ داشته‌ام. 8اکنون تاج پارسایی برایم آماده است، تاجی که خداوند، آن داور عادل، در آن روز به من عطا خواهد کرد - نه تنها به من، بلکه به همۀ آنان که مشتاق ظهور او بوده‌اند. دوم تیموتائوس ۴: ۶-۸

دقت کنید این بردباری و صبر به معنای پرخاشگری منفعلانه نیست که کسی تنفر و خشم و عصبانیت خود را نسبت به دیگران کنترل و در ظاهر آرام و با احترام و لبخندی ملیح نسبت به آنان رفتار کند در حالی که در درونش غوغاست! محبت واقعی بدون خشم و طوفان درونی با آرامی و شادی دیگران را درک می کند. البته این به معنای تایید و پذیرش نظرات، رفتار، گفتار و یا کردار ناشایست آنها نیست.
ویژگی دیگر محبت مهربانی است که نشان می دهد در هر شرایط محبت منفعت دیگران را طالب است و آن را مد نظر قرار می دهد. در اینجا مهربانی در وهله اول فعل و عمل نیکو نسبت به دیگران است که از خودگذشتگی محبت ناشی می شود. عمل نیکویی که با انگیزه منفعت شخصی برای دیگران انجام می دهیم از محبت و مهربانی واقعی سرچشمه نمی گیرد و صرفا میوه ای تقلبی است.
مهربانی ممکن است به اشکال دیگر نیز ظاهر شود مانند تشویق و تسلی یا بخشش خطای دیگران و دادن نصیحت و راهنمایی و….
در ادامه پولس رسول اضافه می کند که : «محبت حسد نمی برد.»
حسد، ریشه در خودپرستی دارد؛ شخص حسود از اینکه دیگران به موقعیتی بهتر یا برتر از او برسند غمگین و عصبانی می شود و از خوشحالی دیگران خوشحال نمی شود و یا اینکه نمی خواهد دیگران به موقعیت برتری که او دارد برسند. تلخی، عصبانیت، اضطراب و جدایی و شقاق از نتایج حسد هستند که هیچ یک در محبت جایی ندارند. برعکس محبت از خوشی و شادی دیگران شادی می کند و در غمشان سهیم می شود. توجه کنید که پولس رسول در اینجا محبت واقعی را نه در یک محیط ایده آل و فردوس برین بلکه در دنیای واقعی و سقوط کرده توصیف می کند و انتظار دارد که ایمانداران با رشد و بلوغ روحانی دارای این ویژگی ها باشند.

14امّا اگر در دل خود حسدِ تلخ و جاه‌طلبی دارید، به خود مبالید و خلاف حقیقت سخن مگویید.رساله یعقوب ۳: ۱۴

کسی که حسد می ورزد مشغول تخریب است؛ محبت واقعی بنا می کند و شفا می دهد.

« محبت فخر نمی‌فروشد و کبر و غرور ندارد.» کبر و غرور و فخر فروختن همه ریشه در خودپرستی دارند و طبیعی است که از محبت نیستند. کسی که خود را برتر از دیگران میداند هرگز نمی تواند به آنان محبت ورزد و اگر نیکویی نیز انجام دهد صرفا در جهت منافع شخصی و نمایش و فخر فروختن است.
محبت فقط در قلب شخص فروتن سکنی می گزیند.

۶«خدا در برابر متکبّران می‌ایستد، امّا فروتنان را فیض می‌بخشد.» رساله یعقوب ۴: ۶

پولس در ادامه می افزاید:

5رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمی‌جوید؛ به آسانی خشمگین نمی‌شود و کینه به دل نمی‌گیرد؛ 6محبت از بدی مسرور نمی‌شود، امّا با حقیقت شادی می‌کند. 7محبت با همه چیز مدارا می‌کند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری می‌کند.

رفتار ناشایست نسبت به دیگران به اشکال گوناگون ظاهر می شود مانند توهین و تجاوز به حریم و رعایت نکردن حقوق دیگران، هرگونه کجروی جنسی، نزاع و رفتار خشونت آمیز، فحاشی، غیبت …
همه این کجروی ها برخاسته از قلبی است که مملو از تنفر، کینه، شهوت و طمع و خودپرستی است و با محبت مطلقا هم خوانی ندارند.
پولس رسول برای اینکه خوانندگان دقیقا متوجه موضوع شوند مجددا تاکید می کند که محبت نفع خود را نمی‌جوید؛ به آسانی خشمگین نمی‌شود و کینه به دل نمی‌گیرد که قبلا به آنها در قالب ویژگی های دیگر اشاره کردیم؛ یکی از خصوصیات بارز محبت این است که خطای دیگران را می بخشد و کینه ای به دل نمی گیرد.

6محبت از بدی مسرور نمی‌شود، امّا با حقیقت شادی می‌کند.

خدا محبت است و کسی که محبت می کند در خدا ساکن است و طبیعتا از بدی مسرور نمی شود زیرا هرگونه بدی و شرارتی بر ضد خدای قدوس مطلق است.
محبت از جنس حقیقت است و هر گونه ناراستی، دروغ و اغفال مخصوصا در رابطه با دیگران از محبت نیست. مسیح در انجیل یوحنا ۸: ۴۴ در مورد ابلیس می گوید:

…او از آغاز قاتل بود و با حقیقت نسبتی نداشت، زیرا هیچ حقیقتی در او نیست. هر گاه دروغ می‌گوید، از ذات خود می‌گوید؛ چرا که دروغگو و پدر همۀ دروغهاست. انجیل یوحنا ۸: ۴۴

بنابراین دروغگویی و اغفال دیگران و هرگونه ناراستی از محبت نیست.

7محبت با همه چیز مدارا می‌کند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری می‌کند.

مجددا پولس رسول در آیه ۷ به بردباری محبت اشاره می کند که قبلا توضیح دادیم. در اینجا لازم است به این نکته مهم اشاره کنیم که مدارا کردن به معنای پذیرش و تایید ناراستی و گناه نیست. کسی که میوه واقعی محبت در او رشد کرده است حقیقت را با محبت و شجاعت اعلام می کند و از عواقب آن نیز هراسان نیست.
مجددا برای درک بهتر، ادامه آیه ۷ را بهتر است که در ارتباط با دیگران تفسیر کنیم . بنابراین وقتی که پولس رسول می گوید «محبت همواره ایمان دارد ؛همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری می‌کند.» به معنای این است که محبت نسبت به دیگران سوء ظن ندارد و همیشه خوشبین است و امیدوار به بهبود رفتار آنها است. محبت می داند که حتی بدترین گناهکار نیز با فیض خدا می تواند به فرزند خدا تبدیل گردد و بنابراین از دعا کردن برای نجات دیگران باز نمی ایستد و هرگز در بدترین شرایط نیز از انجام کار نیکو خسته نمی شود و ناامید نمی گردد.
در بخش پایانی پولس رسول می افزاید:

8محبت هرگز پایان نمی‌پذیرد. امّا نبوّتها از میان خواهد رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد. 9زیرا معرفت ما جزئی است و نبوّتمان نیز جزئی؛ 10امّا چون کامل آید، جزئی از میان خواهد رفت. 11آنگاه که کودکی بیش نبودم، چون کودکان سخن می‌گفتم و چون کودکان می‌اندیشیدم و نیز چون کودکان استدلال می‌کردم. امّا چون مرد شدم، رفتارهای کودکانه را ترک گفتم. 12آنچه اکنون می‌بینیم، چون تصویری محو است در آینه؛ امّا زمانی خواهد رسید که روبه‌رو خواهیم دید. اکنون شناخت من جزئی است؛ امّا زمانی فرا خواهد رسید که به کمال خواهم شناخت، چنانکه به کمال نیز شناخته شده‌ام. 13و حال، این سه چیز باقی می‌ماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.

در آیه ۸ پولس تاکید می کند که «محبت» ابدی است و هرگز زایل نمی گردد زیرا خدا ازلی و ابدی است. اشعه محبت تا ابد به تابش و نورافشانی خود ادامه خواهد داد. ولی طبیعی است که عطایای روحانی که برای زمان محدودی در دنیای کنونی به ایمانداران عطا شده است زایل خواهند شد و در زمین جدید و آسمان جدید یعنی وضعیت نهایی «هستی» که در آن عدالت، قدوسیت و نیکویی مطلق خدا حکمفرما خواهد شد( پولس به آن در آیه ۱۰ اشاره می کند «امّا چون کامل آید») دیگر لزومی به عطایای روحانی نخواهد بود. منظور پولس رسول از معرفت در آیه ۸، شناخت و درک حقایق روحانی در کتاب مقدس است و مختص دوره کلیسا در دنیای سقوط کرده کنونی است؛ در وضعیت نهایی و در بدن های جلال یافته درک نجات یافتگان از حقایق روحانی و نبوت ها کامل خواهد بود. توجه کنید که در زمان نگارش رساله پولس رسول به قرنتیان هنوز کتب عهد جدید که همگی الهام الهی هستند تکمیل نشده بودند و همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم خدا از طریق معجزات و شفای بیماران، پیام رسولان مسیح و رسالات آنها را تایید می کرد بعد از تکمیل نگارش عهد جدید، عطایای معجزات، شفای بیماران، نبوت ها پایان پذیرفت. سخن گفتن به زبان های دیگر نیز فروکش کرد. سخن گفتن به زبان های دیگر صرفا نشانه ای از بی ایمانی یهودیان و داوری آنها از سوی خدا بود. برای هزاران سال خدا به زبان عبری در کتب عهد عتیق با این قوم و از طریق انبیای مختلف سخن گفته بود ولی در نهایت قوم یهود به عیسی مسیح ایمان نیاوردند. بنابراین پیام نجات و انجیل عیسی مسیح به تمام اقوام و زبان ها و ملیت ها بشارت داده شد و حتی کتب عهد جدید بجای عبری به یونانی(زبان بین الملل وقت) نوشته شدند!

در ابتدای گسترش کلیسا در قرن اول میلادی و به بیرون از مرزهای یهودیه، سخن گفتن به زبان های دیگر نشانه ای بود از اینکه فیض خدا برای نجات انسان ها از گناه و مرگ ابدی از طریق کفاره مسیح صرفا مختص قوم یهود نیست بلکه متعلق به همه انسان هاست. بعد از اینکه تعداد ایمانداران غیر یهودی بیشتر شد و مسیحیت در اواسط قرن اول به سرزمین های اطراف نیز توسعه یافت دیگر نیازی به عطای سخن گفتن به زبان ها برای تایید این موضوع نبود و کم کم این عطای روح القدس که صرفا تاییدی برای این مسئله بود فروکش کرد به طوری که حتی در رسالات عهد جدید نیز بجز کتاب اعمال رسولان و رساله پولس به اول قرنتیان به این عطای خاص اشاره ای نشده است.
اشاره پولس رسول به تصویر محو در آیه ۱۲ به آینه های رومی آن دوران بود که آنها را از فلز برنز صیقلی می ساختند و کیفیت آینه های امروزی را نداشتند.

13و حال، این سه چیز باقی می‌ماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.

در آیه ۱۳ پولس رسول در نهایت محبت را با ایمان و امید مقایسه می کند و مجددا بر ارجحیت محبت تاکید می کند زیرا در وضعیت نهایی و ابدی در زمین و آسمان جدید، ایمان و امید تحقق می یابند و جامه عمل می پوشند ولی همچنان محبت تداوم خواهد یافت.
با بررسی این فصل اگر با خود صادق باشیم از اندازه بسیار اندک محبتمان شگفت زده می شویم و این که چقدر با ارزش های اخلاقی مطلق خدا فاصله داریم؛ به همین دلیل شاید باید چند لحظه ای در اینجا مکث کنیم و خدا را برای فراهم کردن تنها طریق نجات و حیات جاودانی یعنی کفاره مسیح، شکر و ستایش کنیم!
فیض عیسی مسیح خداوند با شما باد. آمین



اول قرنتیان فصل سیزدهم

اهمیّت طریق محبت
1اگر به زبانهای آدمیان و فرشتگان سخن گویم، ولی محبت نداشته باشم، زنگی پرصدا و سنجی پرهیاهو بیش نیستم. 2اگر قدرت نبوّت داشته باشم و بتوانم جملۀ اَسرار و معارف را درک کنم، و اگر چنان ایمانی داشته باشم که بتوانم کوهها را جا‌به‌جا کنم، امّا محبت نداشته باشم، هیچم. 3اگر همۀ دارایی خود را صدقه دهم و تن خویش به شعله‌های آتش بسپارم، امّا محبت نداشته باشم، هیچ سود نمی‌برم.
4محبت بردبار و مهربان است؛ محبت حسد نمی‌برد؛ محبت فخر نمی‌فروشد و کبر و غرور ندارد. 5رفتار ناشایسته ندارد و نفع خود را نمی‌جوید؛ به آسانی خشمگین نمی‌شود و کینه به دل نمی‌گیرد؛ 6محبت از بدی مسرور نمی‌شود، امّا با حقیقت شادی می‌کند. 7محبت با همه چیز مدارا می‌کند، همواره ایمان دارد، همیشه امیدوار است و در همه حال پایداری می‌کند.
8محبت هرگز پایان نمی‌پذیرد. امّا نبوّتها از میان خواهد رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد. 9زیرا معرفت ما جزئی است و نبوّتمان نیز جزئی؛ 10امّا چون کامل آید، جزئی از میان خواهد رفت. 11آنگاه که کودکی بیش نبودم، چون کودکان سخن می‌گفتم و چون کودکان می‌اندیشیدم و نیز چون کودکان استدلال می‌کردم. امّا چون مرد شدم، رفتارهای کودکانه را ترک گفتم. 12آنچه اکنون می‌بینیم، چون تصویری محو است در آینه؛ امّا زمانی خواهد رسید که روبه‌رو خواهیم دید. اکنون شناخت من جزئی است؛ امّا زمانی فرا خواهد رسید که به کمال خواهم شناخت، چنانکه به کمال نیز شناخته شده‌ام. 13و حال، این سه چیز باقی می‌ماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.

راهنمایی           پنجره را ببندید X

با کلیک روی شماره آیات، تفسیر آنها را انتهای متن مطالعه کنید و با کلیک مجدد روی شماره آیات در بخش تفسیر به مکان اول در متن کتاب مقدس برگردید. برخی از آیات به دلیل وضوح معنایی تفسیر نشده اند و با کلیک روی شماره آنها اتفاقی نمی افتد.
همچنین با کلیک روی کلمات آبی رنگ و نگاه داشتن ماوس روی آنها در متن کتاب مقدس اطلاعات بیشتری در مورد آن کلمه در پنجره ای دیگر ظاهر می شود که با حرکت ماوس از روی کلمه آبی رنگ، آن پنجره بسته می شود.